متنبی نامدارترین شاعر عرب در337 ه با راه یافتن به دربار سیف الدوله پربارترین سالهای عمر خویش را سپری ساخته‘ دشمنان زیادی پیدا کرد. هنگامی که سعایت حاسدان علیه متنبی در سیف الدوله اثر کرد‘متنبی با سرودن قطعه ای ضمن ستایش از سیف الدوله ‘ ازبی مهری وی گلایه کرد و لیکن سیف الدوله به او اعتنایی نکرد. از این رو متنبی با حالتی پریشان از پیش سیف الدوله برفت و برای مدتی بازنگشت. در زمان غیبت‘قصیده عتابیة خویش را که در آن از کوتاهی سیف الدوله در حق خویش شکوه می کند انشاء نموده ‘ بر سیف الدوله وارد شد و در انجمنی از عرب در محضر وی بسرود . ابوفراس حمدانی برادرزادة سیف الدوله در آن مجلس پی در پی سرقت های متنبی را آشکار می ساخت ولیکن متنبی بی باکانه به سرودن ادامه میداد. سیف الدوله از این مناقشه پر خسته گشته‘ دواتی را بسوی متنبی پرتاب کرد ولیکن متنبی پردل تر گردیده‘گفت: "اگر سخنان حسود شما را شاد میکند باکی نیست ‘زیرا وقتی شما به درد ما راضی باشید‘زخم ما را سوزی نیست"سیف الدوله از این بیت خوشش آمده ‘ اورا ببوسید و دوهزار دینار به وی جایزه داد.