در بررسی برخی از شیوه های معنی شناسی نخست سخن از شناخت وحدت و انسجام معنی است ‘ و اینکه اجزای سخن‘گاه از واحدهای بسیط‘تشکیل می شوند‘وگاه از واحدهای مرکب.
امام بلاغت((عبدالقاهر)) ‘ نخستین کسی است که از این نوع سخن یاد کرده‘و میگوید: (( نوعی سخن داریم که ساختار جمله ها و بافت داخلی آنها و شبکه های فرعی به گونه ای است که نشان از انسجام معنی ترکیبی واحد است.)) آنگاه سه نمونه ارائه میدهد که از آنها میتوان نتیجه گرفت که ساختار درونی و بافت مشبک فرعی جمله ها سبکهای متفاوت دارد.
1- سبک عطف –یک یا چند جمله – اصلی یا فرعی – شرطی یا غیر شرطی .2- سبک صله و موصول‘تداخل مفرد یا جمله فرعی دیگر در صله.مقاله در سبک دوم به تحلیل نمونه هایی از آیات پایانی سوره مبارکه ((فرقان))‘پرداخته و 13‘آیه را درباره یک ساختار یعنی ((شناخت عبادالرحمن)) ونخبگان امت می آورد. ساختاری که نهادش ‘ فقط عبدالرحمن است. وسنگهای زیربنای آن از گزاره های متداخل ومشبک تشکیل می گردد‘و 8 گزاره را با یک متد‘-متد صله و موصول- برای یک نهاد ارائه میدهد‘و نهاد را چنان مشخص وممتاز می گرداند که جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی گزارد.