"اسب" در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی جایگاهی ویژه دارد . د رمتون اوستا و ادبیات باستانی ایران از اسب به نیکی یاد شده است . شاعران‘عارفان‘نکته پردازان و خردمندان‘پادشاهان و امیران‘گردان و دلاوران‘دیهقانان و کارورزان ایرانی و دین آوران بزرگ آن را مظهر خوشبختی و رستگاری و فراست و تیز هوشی دانسته اند.
در ادبیات غنائی و حماسی اسب‘ به نژادگی‘نجابت و خوهای پسندیده توصیف شده است . در این مقاله ریشه واژه"اسب"در لغت و فرهنگ ایرانی‘نام هایی که از این ریشه اشتقاق یافته و ترکیب هایی که از آن بر جای مانده است به تفصیل تحلیل شده است .
با استناد به مآخذ مطمئن ‘ جایگاه اسب نزد اقوام و ملل‘بویژه اقوام هند و اروپایی و شیوه پرورش آن معرفی و نکته هایی نغز از بزرگان دین ‘ امیران‘شاعران و سخنوران نامی در خصوص نژادگی و ارج و بهای اسب و اهمیت آن در زندگی اقوام باستانی ایان نقل شده است .
در خلال این مقاله با آوردن بیتهایی از گویندگان بزرگ ایران سعی شده است جایگاه اسب در ادبیات غنایی‘حماسی و تاریخی ایران به روشنی معرفی شود و نامهایی که این حیوان نژاده در طول تاریخ پذیرفته و در کتاب های لغت و تاریخ و متون دینی و آثار منظوم و منثور بازتابی گسترده دارد ‘ یاد کرده آید.