تجلی اسطوره در مثنوی

نویسنده

چکیده

در روزگار سکوت تاریخ و عصر ناتوانی باستان شناسی این دین و اسطوره است که بشر را یاریگر شده است و او را از دریای تاریک و پرتلاطم رمز و رازهای ذهنی خویش به دنیای زیبای آرام و قرار توانایی رهنمون شده . آنچه بشر رابه ساختن و چگونه زیستن راهنمایی کرده ‘ دین بوده است . سخن از ماورا‘ عالم بالا و قدرتی مافوق ما ‘ سخنی است که از طریق دین به بشر الهام گردیده است . سخن از دین و تعریف دقیق آن کار بسیار دشواری است اگر به آغاز دین نزد بشر بنگریم پیوند ناگسستنی آن با اسطوره معلوم میگردد. اگر سخن درباره دین و اسطوره را درمثنوی پیگیری نمائیم ‘ خواهیم دید مولانا در این بحر خروشان عرفانی ‘ چگونه از دین بهره برده است . مولانا همه علوم را از خدا میداند که به انبیاء آموخته.
این نجوم و طبّ وحی انبیاست عقل و حس را سوی بی سو ره کجاست
ج2-ص354-18
نگاه درونی مولانا به معنا که جان و حیات مثنوی در آن خلاص شده همان پیوند محکم دین و اسطوره است که بصورت قصه و تمثیل جلوه گر شده است .
ای برادر قصه چون پیمانه ایست معنی اندر وی مثال دانه ایست
ج1-ص451-2

کلیدواژه‌ها