بی شک تراوش های اندیشه به عواملی بستگی دارد که بتواند ذهن و زبان و سبک بیان سخنور راتحت تأثیر قرار دهد و ممیز هنجار سخن او با سخن گویندگان دیگر شود.
در مثنوی مولوی نیز انگیزه های گوناگونی مایه شورانگیزی تعابیر عارفانه می شود که خود در حوزه سبک شناسی اثار مولانا قابل تأمل بسیار است . از این گونه عوامل می توان به سیمای پیامبر اکرم(ص) حضرت علی(ع)‘حسام الدین چلیی‘شمس تبریزی و ... اشاره کرد و جلوه های نور‘عشق‘خورشید‘آتش و ... را در تبیین تعابیر بلند مولانا در زمینه های گوناگن دید . این مقاله به اختصار گونه هایی از این موارد را در مثنوی نشان میدهد.