جلوه هایی از جادوی مجاورت در مثنوی

نویسندگان

چکیده

موضوع این مقاله دربارهء یکی از شیوه های بلاغی یا ساختارهایی است که در متون ادبی و هنری به چشم می خورد.
در این شیوه، هماهنگی و توازن آوایی مرجود در میان کلمات، معنی تازه می آفریند, بدین معنی که موسیقی ایجاد شده از رهگذر وحدت یا تضاد صامتها و مصوتهای کلمات با مفهو م مورد نظر شاعر هماهنگی و مطابقت دارد.
بنابراین در این ساختار هنری، موسیقی کلمات موجب تقویت معنی می گردد، معانی متضادو دور از هم را بهیکدیگر نزدیک ساخته وحدت می بخشد، گاهی با ایجاد ابزار بلاغی تازه معنای نو می آفریند.
نکته مهم دیگری که باید به آن توجه نمود، این است که قلمرو این ساختار وسیعتر از انواع جناس می باشد چراکه تجنیس تنها جنبهء لفظی وصو ری دارد اما این شیوه بلاغی هنگامی خودنمایی می کندکه موسیقی صو ری کلمات معنای نو بیافریند، در نتیجه اگر به جای کلماتی که از چنین ویژگی برخوردارند، از معادلهایی استفاده شود که فاقد این قابلیت هستند، در این صورت هماهنگی، توازن، وحدت و تأثیری که قبلأ در انتقال معنی وجود داشت کاملأ محو خواهد شد.

کلیدواژه‌ها