نظریه معنایی «اصالت ظهور» در اصول فقه شیعه

نویسندگان

چکیده

پیشینه معنا در زبانشناسی حکایت از آن دارد که زبان شناسی صورتگرا به دلیل داشتن رویکردی تجریدی به زبان و بی توجهی به بافت از پرداختن به قضیه معنا چشم پوشیده است. در مقابل آن ‘ زبانشناسی نقشگرا از منظر کاربرد شناسی و فرازبانی فقط توانست تا قلمرو خاصی از عهده تبیین معنایی زبان بر آید: یعنی در مواردی از منظر شنونده وخواننده از درک کامل جملات مبهم عاجز ماند. نگارنده بر آن است که نشان دهد در آنجا که زبانشناسی نقشگرا در ابهام زایی از جملات مبهم کارآیی ندارد زبان شناسی صورتگرا می تواند - چنانکه در شاخه نحو نقش مؤثر خود را ایفا نموده - در کنار زبانشناسی نقشگرا در قالب یک نظریه معنا شناختی هم از کار آیی توصیفی برخوردار باشد. چنین رویکرد تلفیقی را می توان به نظریه لیچ نزدیک دانست که در زبانشناسی چندان مورد توجه قرار نگرفته است. اما این رویکرد بیش از هزار سال است که توسط اصولیین مسلمان مطرح گردیده و در علم اصول فقه به نظریه «اصالت ظهور» معروف است.
نظریه اصالت ظهور که مبتنی بر اصل مهمی به نام «اصل تبادر» در اصول فقه است‘ از نظریه های جامع وکار آمد در امر استنباط می باشد که متکفل کشف احکام شرعی از متون فقهی است.

کلیدواژه‌ها