متنبی در رثا، موضع شخصی حکیم دارد و عقلش بر عاطفه اش می چربد، نگاه او به مرگ، نگاه شخصی دردمند و اندیشمند است، در دردمندی بر مرگ نمی تازد بلکه بر روزگاری می تازد که آزا گان را می گیرد و بر حسودانی خشم می گیرد که فضای صاف زندگی را تیره و تار می سازند. مرثیه های متنبی به حسب شخص فقید با هم اختلاف دارند، شاعرگاهی ناچار می شودکسی را رثا گویدکه مصیبت او را غمگین نساخته است، بنابراین شعرش دارای عاطفه ای خشک و بی احساس است و لیکن گاهی حوادث سختی برایش پیش می آیدکه او را ولو به مدتی کوتاه تسلیم عاطفه می نماید.
متنبی از یک سو به سبب داشتن روحیه ای قوی و از سوی دیگر به سبب کثرت حوادثی که در زندگی خود دیده است، شیوه نوحه سرایی را از یاد برده است، لذا می کوشد ناتوانی خود را با آوردن حکمت های بلند، وصف صبر، ستایش از فقید و خاندانش بپوشاند وگاه در رثا کار را به مفاخرت و نکوهش دشمنان بکشاند. عصر متنبی، عصری است که زن را تحقیر می کنند و متنبی دوست ندارد ضعیف را رثاگوید لذا در رثای زنان، آنان را به مرتبه مردی رساند. و بسا آنها را بر مردان برتری می دهد.