دانشکده ادبیات و علوم انسانیمجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی(منتشر نمی شود)5و4020020522-نگاهی دوباره به دوازده بند محتشم11765FAدکتر محمدعلیعربیدکتر علی شیخالاسلامیJournal Article19700101The Composite Verses including twelve stanzas of Mohtasham - ë - Kashani is a considerable elegy for Imam Hossein. These Poems are so unique that have made Mohtasham the most famous poet of all others’.
In this essay the main factors in composing twelve stanzas which caused Mohtasham to be successful have been studied both in their apparent and inward cases. Apparent case includes: choosing a suitable model, rhyme, poetical order, verbal order, harmony and the proportion of stanzas and verses. Inward case includes : Reporting the Karbala events, the interlocked subjects, the Epic tune, a notable shape of Holiness which has covered the twelve stanzas and an appropriate pattern . And for the first time the influence of composite verses of jamal oddin Abdolreza ë Isfahani (died in 588 anno Hejira) on composite verses of Mohtasham ë Kashani has been mentioned.ترکیب بند روازد. بندی محتشم کاشانی در رثای امام حسین (ع) از جمله معدور اشعاری است که مرتبه و شأنی والا یافته و سرایندهء خویش را بر مسند شهرت نشانده است.
در این مقاله عوامل توفیق محتشم در سرودن دوازده بند و قبول عام آن، از جنبه های صوری و محتوایی مورد بررسی قرارگرفته است. جنبه صوری شامل: انتخاب قالب مناسب، اننخاب وزن مناسب، انتخاب ردیف فعلی و تناسب خانه ها و سطرها. جنبهء محتوایی شامل: گزارش واقعه کربلا، انسجام مطالب، لحن حماسی، هاله ای از تقدس گرداگرد دوازده بند و الگوی مناسب. و همچنین برای اولین بار تأثیر ترکیب بند جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی (وفات 588 هـ. ق) بر دوازده بند محتشم کاشانی، مطرح گردیده است.https://jflh.ut.ac.ir/article_11765_6405272c8897c88bfd4cdb63232ce551.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانیمجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی(منتشر نمی شود)5و4020020522-کاربردشناسی دیرش واکه درگفتمان دینی فارسی11766FAدکتر علیافخمیدکتر محمدرضا فخرروحانیJournal Article19700101In certain registers of Persian religious (viz. Shiite) discourse, additional vowel duration conveys several pragmatic meanings. Such additional duration is exerted, for example, on the second vowel in the name Muhammad, the last vowel in the title ?emam ‘Imam, and the first vowel of the title Qa:?em. The duration here serves two purposes: it conveys the preacher’s reverence and politeness toward the dignitaries mentioned and also makes the audience (hearers as well as bystanders) give a variety of appropriate non-,)verbal responses. On the other hand, the phenomenon may well be regarded as a joint-and-collective, hybrid speech act with a short-circuited implicature, too. Additionally, it has an informative as well as an expressive function on the part of (lie preacher, and a directive function for the audience.در برخی گونه های گفتمان دینی (شیعی) فارسی، دیرش اضافی واکه ای معانی کاربردشناختی چندی را می رساند. چنین دیرشی بر واکه دوم در نام محمد، واکه دؤم در لقب امام (هنگامی که برای مرحوم امام خمینی به کار می رود) و در واکه نخست در لقب قائم- یکی از القاب تکریم برای حضرت مهدکما (عج)- اعمال می گردد. در این موارد دیرش دو مقصود را برآورده می کند: یکی آن که ادب و احترام واعظ را نسبت به شخصیت های دینی نام برده می رساند و دیگر آن که شنوندگان (اعم از مخاطبان و ناظران) را به ادای پاسخ های کلامی و یا غیر کلامی مناسب گوناگونی وا می دارد که از اعتقاد مشترک سخنران و شنوندگان بر می خیزد. از سوی دیگر این پدیده را می توان یک فعلی کلامی جمعی و تلفیقی همراه با معنای متداعی مدارکوتاه نیز قلمداد کرد، بدین صورت که دیرش دادن به واکه از سوی واعظ، (فعل کلامی) بیانی و نیز اگاهانیدنی بوده برای مخاطبان از شأن (فعل کلامی) امری برخوردار می باشد،https://jflh.ut.ac.ir/article_11766_2260736565cd5322d218e45568018cb2.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانیمجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی(منتشر نمی شود)5و4020020522-جلوه هایی از جادوی مجاورت در مثنوی11767FAدکتر محمدرضا شفیعیکدکنیدکتر میتراگلچینJournal Article19700101The subject of this article is about one of the rhetoric methods or structures that is seen in literary and artistic texts.
In this method, the phonetic harmony and concordance of words creates new meaning it means that the sound which is made through the unity or contradiction between consonants and vowels of words, adjust with the meaning that the poet considers.
Therefore, in this artistic structure, the sound of words causes to relay the meaning, unites the meanings that are contradictories and far from each other and sometimes with making a new rhetoric vehicle produces new meaning.
The other important point should be considered is that the realm of this structure is broader than the kinds of music of words, because music of words only has a formal aspect, but this rhetoric method appears when the formal sound of words or alliteration creates new meaning by accident.
Consequently, f we substitute the synonyms that doesn’t have this characteristic, the previous harmony, concordance, unity and influence completely will disappear.
In this article, the author has tried to study and explain the manifestations of this artistic structure in two volumes of Rumi’s Mathnavi.موضوع این مقاله دربارهء یکی از شیوه های بلاغی یا ساختارهایی است که در متون ادبی و هنری به چشم می خورد.
در این شیوه، هماهنگی و توازن آوایی مرجود در میان کلمات، معنی تازه می آفریند, بدین معنی که موسیقی ایجاد شده از رهگذر وحدت یا تضاد صامتها و مصوتهای کلمات با مفهو م مورد نظر شاعر هماهنگی و مطابقت دارد.
بنابراین در این ساختار هنری، موسیقی کلمات موجب تقویت معنی می گردد، معانی متضادو دور از هم را بهیکدیگر نزدیک ساخته وحدت می بخشد، گاهی با ایجاد ابزار بلاغی تازه معنای نو می آفریند.
نکته مهم دیگری که باید به آن توجه نمود، این است که قلمرو این ساختار وسیعتر از انواع جناس می باشد چراکه تجنیس تنها جنبهء لفظی وصو ری دارد اما این شیوه بلاغی هنگامی خودنمایی می کندکه موسیقی صو ری کلمات معنای نو بیافریند، در نتیجه اگر به جای کلماتی که از چنین ویژگی برخوردارند، از معادلهایی استفاده شود که فاقد این قابلیت هستند، در این صورت هماهنگی، توازن، وحدت و تأثیری که قبلأ در انتقال معنی وجود داشت کاملأ محو خواهد شد.https://jflh.ut.ac.ir/article_11767_4111b4f21cf56d8d45ee2e9b3c372385.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانیمجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی(منتشر نمی شود)5و4020020522-ابداع و خلق معانی در شعر کلیم همدانی11768FAدکتر جلیلتجلیلدکتر مرتضی حاجیمزدارانیJournal Article19700101By studying the images in Kalim s poems It has been known that Kalim in the first place highly is interested in similes and metaphor and irony. He is vet’ able in using different motifs for creating meaning. Thus this genious has made him to be represented as the second person in creating meaning in literary history of Iran.
The purpose of this article is to present the way images in Kalim‘s poems and the way he uses commonly and masterly images.کلیم همدانی یا کاشانی (ولادت حدود 990 وفات 1061) از شاعران برجسته سبک موسوم به اصفهانی یا هندی است، او در آفرینش تصاویر جدید و خلق معنی و مضمون تازه یکی از توانمندترین شاعران این سبک است. تصویرهایی که ساخته ذهن و ذوق این شاعر خلاق است فراهم آمده از موضوعاتی است که یا از قبل در ادبیات ایران سابقه دارد و شاعر در ترکیب خود نگرشی تازه بدو دارد و یا موضوع جدیدی است که در سبک این دوره رایج شده است برخی از این موضوعات کاربرد بیشتری در شعر او داشته و برخی کمترکه با ذکر نمونه ها نشان داده شده است.https://jflh.ut.ac.ir/article_11768_bc1bccc11e254f89c6e75e8c5909e315.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانیمجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی(منتشر نمی شود)5و4020020522-نظری به مفاهیم کنائی کبریت احمر(= گوگر د سرخ) وخاک سیاه11769FAدکتر اسماعیلحاکمیJournal Article19700101Sulphur is a Substance that is called matches and has four kinds: white, yellow, red and black. The red Sulphur or Philosopher’s stone is very rare; so in Persian literature and prose beside its true meaning, is used as a metaphor for every rare and valuable thing.
Although such learned men in every century were rare and precious but these days they become philosopher's stone (Mersad olEbad. p. 543) Said is one of four elements. The black soil has a metaphor meaning, every - valuable thing.گرگرد جوهری است که آن راکبریت هم می گویند و آن چهار نوع می باشد: سفید و زرد و سرخ و سیاه.
گوگرد سرخ (= کبریت احمر) بسیارکمیاب است. از این رو در شعر و ادب فارسی، گذشته از معنی اصلی آن، در مفهوم کنایی هر چیز نادر وکمیاب و با ارزش به کار می رود:
گر کیمیای دولت جاویدت آرزوست بشناس قدر خویش که گوگرد احمری (سعدی)
خاک یکی از عناصر اربعه است و خاک سیاه دارای مفهوم کنایی: هر چیزی بی ارزش و به کارنیامدنی می باشد:
"اگر به نادری آن کبریت احمر یافته شود در آن موضع از خاک تیره ناملتفت تر است " (مرصاد العباد)https://jflh.ut.ac.ir/article_11769_e9d3ae7649eb2d3d8a91ce009aac6569.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانیمجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی(منتشر نمی شود)5و4020020522-بدر در محاق دربارهء مضامین شعر و شیوهء شاعری بدر چاچی11770FAدکتر مظاهرمصفادکتر على محمدگیتىفروزJournal Article19700101Badr Chachi is one of the poets of 8th century and he is a competent follower of Khaghani whose poems to date have no and overall treceived sufficient attention in Iran. In this article, first after introduction to Badr Chachi and his position among the Indian poets reciting Farsi poems, his poetic notions and style is discussed. Finally, some of the less applied characteristics of his poems will be presented.بدر چاچی از شاعران قرن هشتم هجری قمری و از مقلدان توانای خاقانی است که تا کنون شعر او در ایران چندان مورد توجه قرار نگرفته است. در این مقالی پس از معرفی اجمالی بدرچاچی و بیان موقعیت او درنزدادیبان پارسی گوی هندمضامین شعر و شیوهء شاعری وی مورد بحث قرار خواهدگرفت و در پایان نیز برخی از ویژگیهای کمکاربرد شعر او ارائه خواهدشد.https://jflh.ut.ac.ir/article_11770_f25b48364df19b54cd72ec8f321b7e3e.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانیمجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی(منتشر نمی شود)5و4020020522-لقب و لقب گذاری در ایران11771FAدکتر میرخسرو فر شیدورددکتر سارهزیرکJournal Article19700101Title (‘Pazhname) is a name other than the main name that contains a praise or blame; such as "Hakimolmamalek” (the Philosopher of Lands). Titling was common in pre-Islam period and in Hendushah Nakhjavani’s view, this titling became common among Arabs during Ale Buye and Saljuqids and later in Iran, It replaced pseudonym, an Arabic practice.
Title is sometimes a common name given to different persons as a title and rank, like “Amiroshshoara” (Kings of the poets) and sometimes it is a proper name such as “Zorriasateyn” (with Iwo director’s responsibilities,) as was the title of “Fazl Bin Sahi Sarakhsi”
Most titles in persian have a compound form with an “Al” preface (‘Zollam) which should be taken as an attributable non verbal conjuctive compound adjective.
If the title (in Persian) comes before the main name, it is indicator or psudopronoun.
Sometimes title replaces the main name in this case, it might be called as a “nick-name”.لقب (پاژنام) اسمیست غیر از نام اصلی که حاوی مدح یا ذمی باشد, مثل حکیم الممالک. لقب گذاری درایران پیش از اسلام نیز رایج بود. به عقیدهء هندوشاه نخجوانی این روش نامگذاری در دوران آل بویه و سلجوقیان در میان عربها هم رواج یافت و بعدها در ایران جانشین کینه گذاری که شیوه ای عربی بود گردید. لقب گاهی عام است وهمانند عنوان و منصب به اشخاص گوناگون داده می شو د. مانند "امیرالشعراء" و گاهی خاص است مثل "ذوالریاستین " که "فضل بن سهل سرخسی " بدان شهرت یافت. بیشتر لقبها از نظر ساختمانی، مرکب اضافی "ال " دار "ذواللام " هستند که در دستور فارسی، آنها را باید صفت مرکب وابستگی غیر فعلی اسنادی گرفت. اگر لقب پیش از اسم اصلی قرارگیرد، شاخص یا شبه بدل اسم است. لقب گاهی جانشین نام اصلی میگرددکه میتوان آن را "نام فرعی " نامید.https://jflh.ut.ac.ir/article_11771_0e21be81c9b760388f0bb81a52691c7a.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانیمجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی(منتشر نمی شود)5و4020020522-بررسی پاره ای از خلقیات ناصر خسرو از رهگذر تأمل در بعضی از إبیات و استعارات دیوان11772FAدکتر عزیزاللهجوینىدکتر عبدالحسینسرامىJournal Article19700101In this paper we have shown that, in the first place, despite the views held by some major critics, Naser Khosrowe’s poems are not simply ascetical Secondly, a deeper study of the metaphors employed in his poetic writings indicated his hatred towards the ignorance of his contemporaries.در این مقاله که حاصل مطالعه دیوان ناصر خسرو از رهگذر تأمل در بعضی
از خلقیات این شاعر است به بررسی سه امر پرداخته ایم. یکی ذکر پاره ای از ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی ناصر خسرو و دوم پاسخ به شبهاتی که در آنها ناصر خسرو را مردی صرفأ زاهد و شعر او را منحصرأ زاهدانه گفته اند و سوم آنکه از خلال بررسی تعدادی از استعارات دیوان او نشان داده ایم که ناصر خسرو به ملاحظهء شدت نفرت از جهل و غفلت عامهء مردم آنان را در قالب استعاره به صفاتی منفی و نفرت انگیز توصیف کرده است و در نهایت معلوم کرد ه ا یم که علی رغم نظر بعضی از نویسندگان و ناقدان شعر ناصر خسرو، نه تنها او مردی قشری و متعصب نیست بلکه در عالم اخلاق دارای فضایلی از قبیل: مهرورزی، انسان دوستی، مدارا وگذشت نسبت به همنوعان خویش و از دوستداران حقیقی علم و دانش و دشمن سر سخت جهل و غفلت و تعصبات کور و نفاق و ریا و مال اندوزی و دیگر رذایل مردم زمانه است.https://jflh.ut.ac.ir/article_11772_9e430c45fa04d5c6c9fc0f15920966a9.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانیمجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی(منتشر نمی شود)5و4020020522-تجلی طب در ادبیات کهن11773FAدکتر براتزنجانىدکتر مریم الساداتاسعدىJournal Article19700101This essay has provided by studying and investigation in Manavi-Mathnav the complete works of shams, the five tomes of Nezami’s poetical works, the complete works of khaghani Bostan and all of Attar’s poetical works. Therefore, we have extracted distiches at first, that relate to medicine and ancient ideas in this course, then, by referring to valid ancient books, we have collected related information to each distiches.
It is necessary to mention that in some of literature, medical properties of a material or a medical herb had considered by poet and in some other, it has spoken from a kind of illness, its causes and symptoms and or its treatment style.
In some cases, we also face to miscellaneous problems of medicine. In this essay have stated under four general titles: Medicine and image -making .Medicine and allegory and Medicine and poem contexts.این مقاله، با تحقیق و تفخص در مثنوی معنوی، دیوان شمس، خمسهء نظامی، دیوان خاقانی-، بوستان سعدی و تمامی آثار منظوم عطار فراهم آمده است, بدین ترتیب که ابتدا، ابیاتی راکه به نحوی با طب ارتباط داشته استخراج کرده، سپس با مراجعه به کتب معتبر طب قدیم، اطلاعات مربوط به هر بیت را جمع آوری نمود ه ا یم. ذکر این نکته لازم است که در برخی ابیات، خواص طبی یک ماده و یاگیاهی دارویی موردنظر شاعر بوده است و در برخی دیگر، صحبت از نوعی بیماری، عوامل و علائم آن و یا شیوهء درمان آن مرض به میان آمده است و در بعضی موارد نیز با مسائل متفرقه طب روبه رو هستیم.
گفتنی ها در این نوشتار، تحت چهار عنوان کلی: " طب و درک مفاهیم شعر"، "طب و تصویرآفرینی "، "طب و تمثیل " و" طب و مضامین شعر" به بیان درآمده است.
این مقاله، با تحقیق و تفخص در مثنوی معنوی، دیوان شمس، خمسهء نظامی، دیوان خاقانی-، بوستان سعدی و تمامی آثار منظوم عطار فراهم آمده است, بدین ترتیب که ابتدا، ابیاتی راکه به نحوی با طب ارتباط داشته استخراج کرده، سپس با مراجعه به کتب معتبر طب قدیم، اطلاعات مربوط به هر بیت را جمع آوری نمود ه ا یم. ذکر این نکته لازم است که در برخی ابیات، خواص طبی یک ماده و یاگیاهی دارویی موردنظر شاعر بوده است و در برخی دیگر، صحبت از نوعی بیماری، عوامل و علائم آن و یا شیوهء درمان آن مرض به میان آمده است و در بعضی موارد نیز با مسائل متفرقه طب روبه رو هستیم.
گفتنی ها در این نوشتار، تحت چهار عنوان کلی: " طب و درک مفاهیم شعر"، "طب و تصویرآفرینی "، "طب و تمثیل " و" طب و مضامین شعر" به بیان درآمده است.
این مقاله، با تحقیق و تفخص در مثنوی معنوی، دیوان شمس، خمسهء نظامی، دیوان خاقانی-، بوستان سعدی و تمامی آثار منظوم عطار فراهم آمده است, بدین ترتیب که ابتدا، ابیاتی راکه به نحوی با طب ارتباط داشته استخراج کرده، سپس با مراجعه به کتب معتبر طب قدیم، اطلاعات مربوط به هر بیت را جمع آوری نمود ه ا یم. ذکر این نکته لازم است که در برخی ابیات، خواص طبی یک ماده و یاگیاهی دارویی موردنظر شاعر بوده است و در برخی دیگر، صحبت از نوعی بیماری، عوامل و علائم آن و یا شیوهء درمان آن مرض به میان آمده است و در بعضی موارد نیز با مسائل متفرقه طب روبه رو هستیم.
گفتنی ها در این نوشتار، تحت چهار عنوان کلی: " طب و درک مفاهیم شعر"، "طب و تصویرآفرینی "، "طب و تمثیل " و" طب و مضامین شعر" به بیان درآمده است.https://jflh.ut.ac.ir/article_11773_9ceefc4fe62a710e925668f87d8d2e5e.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانیمجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی(منتشر نمی شود)5و4020020522-شرح احوال و سبک اشعار شاپور تهرانی11774FAدکتر منوچهراکبرىدکتر یحیىکاردگرJournal Article19700101Xaje Sharafod - din Shapour [ArjasbJ - e- Tehranirazi no,e - de - plume to “Faribi, shapour, shahpour” is one of the poets shiite Religion of the second half of the 10th and the first half of 11th century. He is one of the first poets of Indian style that we can see the characteristics of this style in his poems. beside the Indian style, khorasani style, Eraghi style, and Maktab
- e - voghou [Realism] have affected on his poems. therefore his style is the combination of current styles of language of Persian poems from Eraghi style to Indian style in his poemsخواجه شرف الدین شاپور (ارجاسب) تهرانی رازی، تخلص به "فریبی، شاپور، شاهپور" ازگویندگان شیعی مذهب نیمه دوم قرن دهم ونیمهء اول قرن یازدهم است. او ازگویندگان اولیه سبک هندی است که غالب ویژگی های این سبک در شعر او به چشم می خورد. درکنار سبک هندی، سبک خراسانی، عراقی و مکتب وقوع نیز بر شعر او تاثیر گذارده است. بنابراین سبک او تلفیقی از سبک های رایج زبان فارسی است و مرحلهء گذر شعر فارسی از سبک عراقی به سبک هندی را می توان در شعر او و دیگر معاصر انش جستجو کرد.https://jflh.ut.ac.ir/article_11774_abb7c9171f7766b00406770f7894c8b0.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانیمجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی(منتشر نمی شود)5و4020020522-ادب جهادی در جنگهای ایران و روس11775FAدکتر عبدالرضاسیفحسناسماعیلىفرهاد و فرزادزیویارJournal Article19700101The literature of constancy during Iran and Russia wars; that was created in Persian language, was the main factor that prose and verse exited from court towards common people. The courtier literature that was along with eulo’izing of the kings became familiar with corrent events. The presence of religious leader who persuade people to defend their country caused a new movement in literature of constancy. This movement caused the literature of constancy and Holy war. The courtier poets who inspired from war came to a new stage and became the pioneer of literature of constancy.ادبیات پایداری که در جنگهای ایران و روس (قرن سیزدهم) در زبان فارسی شکل گرفت، مهمترین عامل خروج شعر و نثر از دربار شاهان به میان مردم به شمار می رود. از اینزمان ادب درباری که با مدح و ستایشگری شاهان و شاهزادگان گره خورده، با حوادث و وقایع ملموس زمانه، آشنا می گردد. حضور علما و مراجع دینی با صدور فتاوی برای تشویق مردم به دفاع از سرزمین و وطن خویش، یکنواختی و سکون ادبیات دوره قاجار را به خیزش و حرکتی وا می دارد که نتیجه آن آشنایی و پیوند با آرمانها و دردهای عصر و روزگار جدید است. شاعران درباری هم با الهامگیری از جنگ و حال و هوای جدید جامعه به میدان تازه ای روی می آورند که می توان آنانرا شاعران زمان خویش و پیشروان ادبیات جهاد و پایداری نامید.
دو دوره جنگ های روس علیه ایران، گرچه منجر به جدایی قسمت بزرگی از خاک ایران گردید ولی سرلرحه دوره جدید ادبیاتی شد که می توان آنرا ادبیات جهاد و پایداری نامید.https://jflh.ut.ac.ir/article_11775_49259c9a8865c575f32cb659b7456e24.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانیمجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی(منتشر نمی شود)5و4020020522-انواع روایی سنتی در ادب فارسی11776FAدکتر نجم الدینجباریدکتر علی محمد حقشناسJournal Article19700101Iranian Fiction is very extensive and productive, various types of narration can be seen in ii, and pleasure and satisfaction can be found in each; a large portion of these is the traditional ones which, in spite of great extensiveness and varirety. no serious measures have been taken for their classification yet. The work done in this connection, which has been touched upon in this article, is still in its infancy.
Here, the classification of readitional stories has been discussed as a suggestion paying special attention to the work done so far.ادبیات داستانی ایران بسیار گسترده و پربار است ‘ می توان در آن گونه های مختلف روایت را دید وهر یک از آنها را نیز لذت بخش یافت. بخش بزرگی از این داستانها را داستانهای سنتی تشکیل می دهد که با وجود گستردگی وتنوع زیاد‘ هنوزبه طور جدی گامی برای طبقه بندی آنها برداشته نشده است. کارهای انجام شده در این باره که در این جستار به آنها هم اشاره کرده ایم هنوز در مراحل ابتدایی است. این مبحث طبقه بندی داستا نهای سنتی را به عنوان یک پیشنهاد با نگاه به کارهایی که تا کنون انجام گرفته‘ به بحث می گذارد.https://jflh.ut.ac.ir/article_11776_72c478d64f17cf38c39b396260b65174.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانیمجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی(منتشر نمی شود)5و4020020522-تجلیات قدسی درخت11777FAدکتر حمیرازمردىJournal Article19700101In this article, holy manifestations of tree, as the symbols of human and his wishes, have been taken into account, and been compared with myths of Iran with those of India, China, Greece, Japan,... and also with some religions. The items discussed in several texts of Persian literature as Ferdowsi‘s Shahnameh, Nizami‘s Khamseh, Attar‘s Mantegh - Al - Teyr. And told that tree between our literary symbols has a high situation.در این مقاله درخت به عنوان نماد انسان و آرزوهای انسانی مورد تحقیق و بررسی قرارگرفته است. وگونه های مختلف قداست درخت با برخی از اساطیر و ادیان ملل، مانند اساطیر ایران، هند، یونان، ژاپن... و نیز برخی از ادیان مطابقت داده شده است و این موارد در بعضی از متون ادب فارسی هم چون شاهنامهء فردوسی، کلیات خمسا نظامی و منطق الطیر عطار مورد بررسی قرارگرفته و نمایانده شده است که درخت در میان سمبل های ادبی ما از جایگاه ویژه ای برخو ردار است.https://jflh.ut.ac.ir/article_11777_2a98c4ffdca28e2ea79f9038ba72e2f5.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانیمجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی(منتشر نمی شود)5و4020020522-آشنایی زدایی در غزلیات شمس11778FAدکتر محمد حسینمحمدىJournal Article19700101Defamilarization is one of the basic conceptions in the theory of Russian formalists. in a broadsense defamilarzation consists of all devices and techniques the writer or poet uses to defamilarise the word of text to readers. One of the main methods of defamilarzation is deviation from the notm. In Shams odes various types of deviation are used as in: terminological deviation, periodical deviation and syntactic deviationآشنایی زدایی یکی از مفاهیم اساسی در نظریهء فرمالیست های روس است.
در یک تعریف گسترده، آشنایی زدایی عبارت است از تمامی شگردها و فنونی که نویسنده یا شاعر از آنها بهره می برد تاجهان متن را به چشم مخاطبان خود بیگانه بنمایاند.
یکی از روش های مهم آشنایی زدایی، هنجارگریزی یا خروج اگاهانه از زبان معیار است. درغزلیات شمس انواع مختلفی از هنجارگریزی مورد استفاده قرار گرفته که عبارتند از:
هنجارگریزی معنایی، هنجارگریزی واژگانی و هنجارگریزی زمانی.https://jflh.ut.ac.ir/article_11778_0d37d10f463e35ea7b9dead63c179a80.pdf